سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 44
  • بازدید دیروز: 35
  • کل بازدیدها: 221443




شاید منتظر




هوای آلوده، هوای خاکی،هوای پاک..همه ی هواها  ..!

قابل تحمل است...

چقدر پوست کُلفت شده ام …

که هوای بی تو بودن هم مرا از پای درنمی آورد!!!

اما...

غروب جمعه که میشود،تازه میفهمم دروغ گفته ام؛

که همه ی هواها را می توانم تحمل کنم،

همه ی هواها را می توانم تحمل کنم....

بجــــــــــ ز هــــــ وای بیــ تو بودنـــ.... را!


منتظر نوشت 1::

 شنیده ام ازما دلتنگ تری برای آمدنت ... 

شنیده ام نگران مایی...

کی تمام می شود غروب هایی که "دل"ما " گیر " دلتنگی ات است آقا ! !

منتظر نوشت 2::

لعنت به  چشم هاے مــَ ن
که تو را مے بینند و نمے شناسند!




موضوع مطلب :


جمعه 92 تیر 14 :: 7:0 عصر ::  نویسنده : منتظر

«خورشیــد» زمانه‌ی ما «پشت ابر» است

و همه اش برمی‌گردد به من

که «آفتابگـردان» نیستم  ...


هیهــات



*بماند برای شهید انتـظار؛ برای شهید شیخ حسن الشحاته...


پانوشت1: در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود...

                       پانوشت2: از کوچه های مدینه تا کوچه های مصر راهی نیست اگر عاشق باشی!!!




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 تیر 9 :: 11:2 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

راستش خیلی روز پیش ها می خواستم خط موبایلم را بسوزانم! حالم از این اس ام اس ها به هم می خورد! این همراه اول هم هی فرت و فرت با افتخار میگه هیچ کس تنها نیست، بابا هر چه هست در تنهایی است! تازه فهمیدم که عشق در تنهایی است، حالا هی بگن هیچ کس تنها نیست... علی (ع) تنها بود، نبود؟ حق با علی و علی با حق بود...مهدی (عج) تنهاست، نیست؟ آقا سید هم تنهاست...خب من هم از خدا می خوام تنهایی در جمعیت عطا کند....تو هم ...یک روز لخت و عور کف غسالخانه با یک پارچه سفید تک و تنها می کننت اون تو!! البته تنها نیستی، نکیر و منکر هم هستند! حالا فهمیدی چرا میگم خبر در تنهایی است؟...علامه می گفت: یک نفس از خود غافل نباش. ..دلم می خواست از یک اتفاق ساده بنویسم،...اما بماند برای بعد روده درازی بس است....همیشه حرف آخرم و آخر حرفم را با بغض می خورم باشد برای روز مبادا!

 

++ درد نوشــت::

چندیسـت جـــان بــ ه حجم تنـم جـا نمـی شود   ...

 




موضوع مطلب :


شنبه 92 تیر 8 :: 11:18 عصر ::  نویسنده : منتظر

شرایط موجود اقتصادی ایران هرچند ممکن است دلایل متعددی داشته باشد اما قابل انکار نیست که حتما یک راه حل اصلی دارد؛ ترویج مصرف کالا داخلی قطعا یکی از مهمترین راه حل‌های بهبود وضعیت اقتصادی است که متاسفانه آنچنان که باید مورد توجه افراد تاثیرگذار قرار نگرفته است.هنرپیشه‌های سینمایی و ورزشکاران یکی از گروه‌هایی هستند که می‌توانستند شهرت و محبوبیت خود را در خدمت این امر قرار دهند و جامعه خویش را در جهت عبور از این شرایط یاری دهند؛ اتفاقی که نه تنها رخ نداده بلکه سوگمندانه باید گفت در تقابل با این مسئله بوده است. این افراد که بر اساس الگوهای رسانه‌ای و تبلیغی غربی به شهرت رسیده‌اند به قواعد همین الگوها نیز پایبند نیستند. در حالی که هنرمندان و ورزشکاران معروف خارجی این شهرت و محبوبیت را در خدمت منافع ملت و کشور خود بکار می‌گیرند و در مواقع حساس به عبور جامعه خویش از بحران کمک می‌کنند، متاسفانه غالب هم‌صنفان ایرانی آنها چندان به این مهم توجه ندارند؛ تبلیغ کالای ایرانی یکی از این موارد مهم است.

همین چند ماه پیش بود که خبر حضور دسته جمعی تعدادی از ورزشکاران و هنرپیشه‌ها در مراسم افتتاح شعبه یک شرکت خارجی تولیدکننده محصولات لوکس منتشر شد. این شرکت که صاحبان آن از قضا سه نفر یهودی هم بودند در مراسمی پرهزینه و اشرافی یکی از شعبات خود را در شمال تهران افتتاح می‌کرد و حالا چندین نفر از هنرپیشه‌ها و ورزشکاران ایرانی به یاری او آمده بودند تا قلم‌ها، عینک‌های آفتابی، عطر و جواهرات او بیشتر فروش کند!

البته پیش از این هم حضور ستارگان ورزشی و سینمایی ایرانی در تبلیغات محصولات خارجی حاشیه ساز شده بود.اما بد نیست در همین‌باره برگردیم به حدود یک قرن پیش، جایی که یکی از ستارگان سینمایی آمریکا به یاری کشورش می‌آید تا با فروش اوراق قرضه بیشتر به مردم کمی از بار مشکلات اقتصادی کشورش کم کند. چارلی چاپلین همان ستاره معروف است که در خیابان وال استریت مردم را به خرید اوراق قرضه تشویق می‌کند تا بخشی از مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول جبران شود.

حالا این تلاش کمدین معروف آمریکایی را مقایسه کنید با ستارگان وطنی! البته اگر خدای نکرده زلزله یا دیگر بلایای طبیعی گریبانگیر مملکت شود ممکن است همین افراد به میدان بیایند اما مسئله اینجاست که مشکل فقط بی‌خانمانی ناشی از زلزله نیست و وطن دوستی و مردم داری فقط در این مواقع زمینه ظهور پیدا نمی‌کند. بلکه افرادی که همه اعتبار خود را مدیون مردم هستند، می‌توانند بیشتر از اینها در خدمت جامعه خود بوده و به رفع مشکلات انها کمک کنند؛ البته شاید اینکار نیازمند زدن قید حق التبلیغات‌های چند میلیونی باشد که خب، انصافا سخت است!

پ.ن: از ما گفتن بود و از شما.......!!!




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 تیر 5 :: 7:26 عصر ::  نویسنده : منتظر

آقـــــــــــا؛ دلم گرفتـــــــــــ ....توی هیاهوی این دنیا از یادمان رفته ای   . . .ایمانمان ضعیف است؛ لنگ می زنیم.....اگر با این حال و روز ادامه دهیم هیچ گاه به زمان موعود نمی رسیم.....حال دلم خراب است...دستم خالیست...فراموش می کنم که حیات زمین وابسته به وجود توست....چه برسد به حیات ما!!!فراموش می کنم فیض وجود توست که به زمین اجازه زندگی می دهد...چه کنم با این فراموشی ها؟؟!!...اثری از تو نیست در اعمال و رفتارمان.... کاش به اندازه آب خوردنی مشتاقت بودیم تا در ظهورت تعجیل بشود...نه اینکه تو را نخواهیم، نه...تو را فقط برای دنیایمان می خواهیم...هرگاه مشکلاتمان سر ریز می کنند به فکرت می افتیم....این راهش نیست باید کاری کرد...!! دلم می خواهد مثل آن پیرزن یهودی که روی خاک نشست و با ضجه و ناله  ظهور منجی شان را خواست و خدا به خاطر همین اضطرار 170 سال آمدن حضرت موسی(ع) را جلو انداخت....ضجه بزنم از ته دل ...با تمام اضطرار و از روی بیچاره گی ..... شاید خدا ببخشاید این غفلت و جهالتمان را.....

متفاوت میـنویـسم::

ان الارض یرثها عبادی صالحون....

انگار کسی در ذهنم دارد مدام تلاوت میکند ...


 




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 تیر 3 :: 1:3 صبح ::  نویسنده : منتظر

خدایا! تو مرا اشک کردی که همچون باران بر نمکزار انسان ببارم، تو مرا فریاد کردی که

همچون رعد، در میان طوفان حوادث بغرم...تو مرا دردو غم کردی، تا همنشین محرومین

ودلشکستگان باشم، تو مرا عشق کردی تا در قلبهای عشاق بسوزم...

 

چپى ها مى گفتند: جاسوس آمریکاست. ..براى ناسا کار مى کنه...
راستى ها مى گفتند: کمونیسته...
هر دو برا کشتنش جایزه گذاشته بودند!!!
ساواک هم یه عده رو فرستاده بود ترورش کنه...
یه کم اون طرف تر دنیا ، استادى سر کلاس مى گفت :
من دانشجویى داشتم که همین اخیراً روى فیزیک پلاسما کار مى کرد؛
اونقدر خوب کار می کرد که به جای بیست ، بهش نمره بیست و دو دادم!!!
توی جبهه هم که بود ، امام هر چند مدتی می گفت: بگین چمرانم بیاد ....   




موضوع مطلب :


جمعه 92 خرداد 31 :: 5:39 عصر ::  نویسنده : منتظر

به صاحب کویرم مدیونم به خاطر "فاطمه فاطمه اش" چرا که حقیقت فاطمه را آنگونه که او می شناخت نمی شناختم و درک فاطمه جز از طریق کلام او برایم میسرنشد...به صاحب کویر مدیونم به خاطر علی؛ همو که علی را "بنیانگذار وحدت" می دانست و حسین را "وارث آدم" و زینب را "رسول امین برادر"...و اینکه به او مدیونم به خاطر انقلاب فکری که در من ایجاد کرد...او را ستایش نمی کنم که او خود ستایش بدون شناخت را مذموم می دانست... درباره اش همین بس که جزو معدود روشنفکرانی بود که هر چه از عمرش می گذشت بیدارتر می شد نه بیمارتر...و همین کافیست که شریعتی شریعتی بود!!




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 خرداد 29 :: 7:54 عصر ::  نویسنده : منتظر

جناب آقای دکتر روحانی سلام!

 شمایی که احساس تکلیف، به زحمتتان انداخت و خادم این ملت شدید...یک

نسخه از این عکس را قاب بگیرید و در دفتر کارتان در پاستور نصب کنید 

تایادتاننرود که چه بدهی کمرشکنی به این ملت دارید و چه مسئولیتسنگینی

را بر دوش!! یادتان باشد خون شهدا لیز است مواظب 

قدمهایتان باشید... انشاءالله خداوند به شما توفیق خدمت صادقانه بدهد...

 

پ.ن: این عکس در 27 تیر ماه 1361 توسط استاد «علی فریدونی» ثبت شده است. دشتی که با خون این

آرپی جی زن بسیجی رنگین شده است، «محور پاسگاه زید» و زمان عکسبرداری، 

مرحله ی دوم عملیات رمضان است...




موضوع مطلب :


سه شنبه 92 خرداد 28 :: 3:16 عصر ::  نویسنده : منتظر

یک انتخاب خوب و درست، نه فقط در طول چهار سال، گاهی در طول دهها

سال تاثیراتش برای کشور باقی می ماند.

باید فکر کرد و معیارها را شناخت...

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 خرداد 24 :: 10:13 صبح ::  نویسنده : منتظر

 

شما   خانم خوش تیپی که تو خیابون منو چپ چپ نگاه میکنی!!! ببین عزیزم ...فکر نکن من که چادر سرَمه عقلم نمیرسه که آدم با مانتو راحت تر و آزاد ترهِ ! فکر نکن زیر چادرم کولر گازی روشن ِ و تو این گرما عین خیالمم نیست! خیلی هم گرم ِ ! گرم چیه، داغه اصن! اونم وقتی که تو خیابون باشی و کله ات داغ شه از شدت ِ جذب نور خورشید بخاطر رنگ چادر ... من اگه موهامُ مثل تو نمیذارم فکر نکنی کچلم هاااا! خعلی هم مو دارم!! تازه از موهای خیلیاتونم خوشگل تر ِ !لاک ِ قرمز نمیزنم فکر نکنی سر در نمیارم لاک چی چیه ها! بیا خونمون ببین هر رنگی لاک بخوای دارم! خوبم بلدم بزنم ...!!!

ببین عزیزم!

مانتوی آستین سه ربع ات چقد خنک ِ واسه تابستون ... من مریض نیستم که بخاطر آستین ِ کوتاه ِ مانتوم ساق دست میکنم ... تازه اینقدم گرم میشه وقتی میچسبه به دست ... آدم دستش خارش هم میگیره! چادر سر کردن خیلی سخته! اینکه تو شلوغی ِ مترو چادرتو از لای جمعیت جمع کنی و مواظب باشی یکی که داره پیاده میشه چادرتو با خودش نبره! فکر نکنی چادر سر میکنم چون مانتویی که زیر چادر تَنَمه زشته! نچ! کلی هم پول مانتومو دادم! اما تو نمیبینی اش... حالا مانتو هیچی.... میدونی چادر مشکی چقدر گرون شده؟؟؟!!! بخوای حساب کتاب کنی سر نکردن اش به صرفه تره! والا منم میفهمم آدم وقتی شال شو شُل سر کنه  کلی هوا میاد و میره و خنک میشه... میفهمم وقتی روسری مو لبنانی میبندم به حد خفگی گرمم میشه... ببین من خوب میدونم وقتی سوزن میکوبم تو روسری ِ چند ده هزار تومنی ام خراب میشه! صاف و صوف نگه داشتن ِ لبه روسری خعلی سخته! مخصوصا اگه ساتن و ابریشمی و ... باشه! وقتایی که از کنار مترو رد میشم باید سفت چادرمو جمع کنم که به پای آقایی که داره از کنارم رد میشه نپیچه! که بخواد چپ چپ نگام کنه که چادرتو جمع کن بابا! میدونی زیر چادر و روسری چقـــــــــــدر کله آدم خارش میگیره؟؟؟!!! این صورت ِ ساده معنیش این نیست که من نمیدونم ریمل و پنکک و رژ لب و ... ینی چی! اگه تو میای از مترو ریمل برژوئیست ِ دو فرچه میخری ، من میرم کلی میگردم اصل شو پیدا کنم!! بله... اینجوریاس! اگه شما شال میخری 5 تومن ، من باید شال بخرم اِن تومن که زیر چادر و حرارت تابستون چروک نشه! که بافت اش جوری باشه که لبه اش درست وایسه! ببین منم خیلی دوست دارم روسری و کیف و کفش قرمزمُ با مانتو و شلوار سفید ست کنم و با غرور ِ تمام تو خیابون قدم بردارم!!!و... اما خیلی چیزا هست که باعث میشه من روی دلم پا بذارم و یه "خانم چادری" باشم ... خیلی چیزا هست که باعث میشه عـــــاشق چادرم باشم با وجود ِ همه سختی هاش ... حس هایی که نمیشه نوشتن شون ... باید حس شون کرد ، اونم چله تابستون!!!

 

پ.ن::

در ره منزل لیلی که خطرهاست...شرط اول قدم آن است که مجنون باشی....

 

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 خرداد 17 :: 1:11 عصر ::  نویسنده : منتظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >