سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 36
  • بازدید دیروز: 35
  • کل بازدیدها: 221435




شاید منتظر




 

مثل آواز گنجشک های بید مجنون پیر کوچه

 

که همه شان لهجه ی تو را دارند....

 

 

"و اجعل لسانی بذکرک لهجا..."

 

 زبانم را به ذکر خودت گویا ساز...

 

پ.ن::

دیگر حتی کلمه هایم - هَم -
توان ِ به دوش کشیدن ِ
- ن‌َبودنت -
راندارند.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 16 :: 10:22 عصر ::  نویسنده : منتظر


تو بر روی خاک غصبی ایستاده ای


نه توسل به دیوار ندبه

 

نجاتت میدهد،



نه تکیه بر قدرت ِ سلاحت



"بیدار باش" باشد ،

از این پس

لالایی مدام تو مــــــادر...



 

با کودکت بگو که نخوابد



زیرا که شب سر آمده دیگر....

أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِ‌یبٍ...

 





موضوع مطلب :


جمعه 92 مرداد 11 :: 12:2 عصر ::  نویسنده : منتظر

دلتنگ توام یا ایها الامیر آنگاه که فرمودی:  


خدا، نشانه ای بزرگتر از من ندارد و چیزی بزرگتر از من ظهور نکرده ست!

 

همان خاطره ای هستم که فراموش شده،

 

همان راهی هستم که از آن منحرف شده اند،

 

همان ایمانی هستم که به کفر بدل کرده اند،

 

همان قرآنی هستم که مهجور مانده،

 

همان دینی هستم که تکذیبش کرده اند،

 

من علی؛

 

همان صراطی هستم که از آن رو گردانده اند،

 

و اولین کسی هستم که در روز قیامت برای دادخواهی در برابر خدا زانو می زند...!

 

دلتنگ توام یا ایها لامیر آنگاه که فرمودی: "سلونی قبل ان تفقدونی...بپرسید قبل از آنکه مرا

 

نیابید...!!"

 

و کسی نپرسید دنیای بی علی(ع) چه دنیایی ست....

 

دلتنگ توام به خاطر تمام سالهایی که تاخیر کردم یا ایها الامیر... 




موضوع مطلب :


شنبه 92 مرداد 5 :: 12:15 عصر ::  نویسنده : منتظر

من و تو با هم خیلے فرق داریم!

تو خیلے ::عاشق تری:: ...





اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَدْعوُهُ فَیُجیبُنى وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّئاً حینَ یَدْعوُنى


ستایش خدایى را که هرگاه مى خوانمش ، او پاسخم دهد و اگرچه وقتى مى خواندم... بکندى به درگاهش روم...

 

پ.ن ::

کفش های ماه را به پا کرده ام دوباره عازم توام...




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 مرداد 3 :: 3:53 عصر ::  نویسنده : منتظر

در گرمای رمضان 1432زیر کولر حرم کنجکاوانه صحنه ای را رصد می کردم، زائری حرکات عجیبی مقابل ضریح انجام می دهد ...همه نگاهش می کنند...کسی چیزی متوجه نمی شود...چشم ها و گوش هایم را تیز می کنم...نشد...نمی شود، همه می خندند و من بیخیال می شوم...حوصله ای هم برای شنیدن سخنرانی حرم ندارم..خیره می شوم به پنجمین گلبرگ ضلع شرقی فرش گلبهی رنگ کف حرم...دوستم تکانم می دهد به خود می آیم....قامت می بندم اما هنوز در ذهن من جنگ است بین زیبایی گلبرگ فرش گلبهی و ان زائری که با اب دهن ان گلبرگ را کثیف کرده است...!!!

سلام نماز را که دادم بلند شوم...چند قدم آن طرف تر صف آخر مردانه...خودش بود اشتباه نمی کنم...زبان نداشت و همینطور تعادل!!...اما حالا دیگر آرام آرام بود....دیگر کسی به او نمی خندید...دخترش می گفت موجی ست و فقط در حرم امام رضا(ع) آرام می گیرد....با گیجی تمام از آنها دور می شوم در حال که بی اختیار با خود زمزمه می کردم....ای حرمت ملجا در ماندگان...

 

پ.ن ::

 

دلـم بـرای " پنجـره فـولاد " ضـریح مـولای رئـوفـــ ،

بـرای یکـ لحظـ ه دیـدن و لحظـ ه ای نـدیـدنش بـخاطـر " سیـل اشکـــ " ،

دلـم بـرای " بـابـــ الجـواد " دلـم بـرای هـرکــ ه ،دستـانش را بـرای دعـا بـ ه آستـانتــ بلنـد کــرده " ، تنگ

 شده است...




موضوع مطلب :


جمعه 92 تیر 28 :: 5:49 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

این شبا که دعای افتتاح می خوانی هیچ به فرازهای آن که درباره اظهار علاقه به دولت اسلامی  در سایه حضور ولی عصر(عج) ست توجه کرده ای....آیا واقعا هیچ به این فکر کرده ای که انگیزه انتظار ما از ظهور امام عصر(عج) و دولت او چیست؟!

هیچ فکر کرده ای که چه چیزی ما را به حضور در زمان ظهور ایشان علاقه مند کرده است؟!باید به درون خویش بنگریم که با چه انگیزه ای منتظر ظهور امام عصر(عج) هستیم؟!آیا نان صلواتی می خواهیم ؟ یا از ظلم و بی عدالتی به تنگ آمده ایم؟آیا وظایف دینی بر دوش ما سنگینیی می کند یا چون دین خدا در خطرست منتظر ظهوریم؟!! باید ببینیم انگیزه واقعی ما از انتظار ظهور چیست؟اگر انگیزه ما یکی از سه مورد اول باشد که در واقع دل ما به حال خودمان سوخته است نه چیز دیگری...در واقع ما انتظار راحتی خود را می کشیم نه حضرت ولی عصر(عج) را!!!

می گویی چرا این حرف را می زنم؟!چون اگر هر کس دیگری هم غیر از امام عصر(عج) این خواسته های ما را تامین کند ما مرید او می شویم و ظهور برای ما موضوعیتی نخواهد داشت...چون مقصود تامین راحتی خودمان بود که حاصل شد!! انتظاری که ناشی از راحت طلبی و تنبلی باشد ارزشی نخواهد داشت، اگر ما منتظر روزی باشیم که ظهور واقع شود و بار وظایف از دوش ما برداشته شود و او خود با نفاق بجنگد، امر به معروف و نهی از منکر کند، بی عدالتی را از بین ببرد و....تا در نهایت ما وارث دستاوردهایشان باشیم...چنین انتظاری بی ارزش است و امتیازی ندارد.

 انتظاری واقعی و باارزش است که انسان برای پیرزوی و گسترش دین حق،  در انتظار فرج باشد...برای برقراری یک حکومت جهانی خدا محور....

 "اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه....تذل بها النفاق و اهله" یعنی پروردگارا ما سخت مشتاق دولت کریمه ای هستیم که در پرتو آن اسلام و مسلمانان عزت خود را بازیابند و نفاق و منا فقان به ذلت کشیده شوند."و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک"و در آن دولت ما از دعوت کنندگان به طاعت و فرمانبردای و پیشوایان راه خودت قرار ده...می توان نتیجه گرفت که حتی در زمان ظهور حضرت نیز نباید از وظایف خویش دست برداریم...چنین نیست که پس از ظهور ایشان مردم بدون تبلیغ ایمان می آورند بلکه در آن زمان نیز به دعوت و تبلیغ نیاز ست...امید است در آن زمان در تبلیغ و پیشبرد اهداف آن حضرت پیشاهنگ باشیم و مردم را به سوی ایشان دعوت کنیم.ان شاءالله


منتظر نوشت::

التهاب خواستنت و حجم غیبتت بدجور بالا گرفته است...یا ایها العزیز

 




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 تیر 27 :: 2:57 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

خدای من ...پنج  روز گذشت و من هنوز همانم که بودم!!


پنج روز گذشت بی آن که در مرداب قلبم، آب از آب تکان بخورد؛


پنج روز گذشت و هنوز در من نمرده منیت هایم...


هنوز تعفن غروز ار سخنانم به مشام می رسد!!


خدای زیبای من....هنوز همان زنجیرها را به پا دارم....


دستانم خالی ست....


و هنوز هم بی توام....و با هر آنچه جز توست....


نگذار فرصت برای دلم از دست برود.....


چند سحر دیگر باقیست؟؟!


پ.ن::

اللهم غیر سوء حالنا به حسن حالک

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 تیر 23 :: 1:18 عصر ::  نویسنده : منتظر

دلم هوای تو کرده....هوای آمدنت.....


صدای پای تو می آید.....صدای آمدنت....


منتظر نوشت::

حس عجیبی دارم این روزها

بد جوری دلم میخواهد شیعه باشد ...

بدجوری

 




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 تیر 20 :: 2:18 عصر ::  نویسنده : منتظر

به بهانه آغاز ماه رمضان می خوام یه کتاب معرفی کنم، گرچه نیازی به معرفی نداره ولی خب....از مدنها پیش اسم کتاب رو شنیده بودم، از مدتها پیش...اما سراغش نرفته بودم....یعنی رفته بودم اما خیلی کم...!!!جدیدا کتاب رو به دست گرفته ام، کتاب عجیبیه...هنوز کتاب رو نمام نکرده ام ولی از بس جالبه که دلم نیومد معرفی اش نکنم....گاهی وفتها قسمتی از کتاب رو که می خونم دهانم باز می ماند و از تعجب بی اختیار داد می زنم واقعا؟؟!! مداد دست گرفته ام زیر بعضی از جاهاش رو خط می کشم...گریه می کنم....می خندم...خجالت می کشم کتاب را که می خوانم....کتاب غریبی ست!!!


شرمم باد که اینقدر دیر دارم میخوانمش...به این فکر می کنم چند درصد از مسلمانان قرآن را کامل نخوانده از دنیا می روند؟! لااقل یک ترجمه سطحی از قرآن؟!


                                         قرآن کریم با شرح آیات منتخب(من مدل این قرآن و بیشتر می پسندم)

ترجمه دکتر محمد مهدی فولادوند

 

بگیرید ضرر نمی کنید...




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 تیر 17 :: 10:15 صبح ::  نویسنده : منتظر

سخت است سخت    …نوشتن را نمی گویمبعد یکسال دوباره دست خالی آمدن در خونه خدا رو می گم....اگرهر سال فقط در ماه رمضان یکی از گره های اخلاقی ام رو باز کرده بودم بعد 10 الی 12 ماه رمضان، حالا دیگه آدم شده بودم....ولی حیف ...چقدر زود دیر می شود....شاید این رمضان آخرین رمضانم باشد....شاید به شبهای قدر برسم ...شاید نرسم ...الهی....

 .در خوف و رجـــا،رو به "تـــو" بر می‌گردم........دو قــدم دلــ ـهره دارم،دو قدم دلــ ـتنگم. .

بزرگی می گفت: یک سری چربی هایی هست که در سونا های معمولی آب نمی شود! وقتی روح آدم چربی داشته باشه دیگه سونای بخار جواب نمیده...چربی های دور "دل" با چربی های دور قلب فرق می کنند...اینها را باید در رمضان آب کنی ...حالا باید خیلی خوش شانس باشی که رمضان به تابستان بیفتد....!!

امسال رمضان درست وسط تابستانه...این از خوش شانسی منه.... میخوام چربی های روحم و آب کنم...چربی های که اگه بمونه و به ماه رمضان بعدی نرسم...کارم تمامه....خداجون به قول خودت میخوام به سوی تو فرار کنم از خودم....تفروا الی الله...

رمضان نوشت::

شب قدر باشد و تو باشی و باران باشد....به دنیا می گویم خدا حافظ




موضوع مطلب :


شنبه 92 تیر 15 :: 11:30 صبح ::  نویسنده : منتظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >