امسال کمی بیشتر از سالهای قبل دلم گرفته و وقتی دلم می گیرد راحت تر می نویسم، میخواهم حرفی را که هرسال اینروزها به ذهنم می رسید و هر بار آن را به گوشه ی ذهنم می راندم را بنویسم. فقط برای دل خودم... اهل نصیحت نیستم و قطعا نمی خواهم عزاداری ها را نفی کنم، اصلا اگر چنین کاری بکنم اعتقادات خودم را هم نفی کرده ام... اما اگر برای چند لحظه هم که شده ، بین مجالس و مراسم های عزاداری که می رویم، فکر کنیم... فکر کنیم که چه شد که امام حسین (ع) از همه زندگی اش گذشت و همراه با خانواده اش به کربلا رفت؟.... که ایشان این همه مصیبت را نه برای اشک ریختن ما بلکه برای رشد و هدایت ما تحمل کردند...نمی گویم نباید اشک ریخت ...اما اشک را تنها برای جراحت های جسمانی شان نریزیم... قضیه عمیق تر از این حرفاست...گریه تنها بر تشنگی وجراحت های جسمانی امام توهین به هدف بزرگ اش می باشد. فکر کنید تا به حال، چند بار بعد از اینهمه سال عزاداری و گریه بر ایشان به جمله "مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است" فکر کرده ایم؟؟؟ چند بار تا به حال در برابر ظلم ایستاده ایم و از مظلومی دفاع کرده ایم؟؟؟و تن به ذلتی که صرفا به خاطر حفظ موقعیت و مقامی یا از روی ترس بوده نداده ایم؟؟...یا حداقل در برابر آن سکوت را شکسته ایم... عزاداری برای امام حسین فقط غذای نذری و نوحه خوانی و گریه نیست... برای یک بار هم شده فکر کنیم که امام حسین (ع)، پیشوایی دینی ست که پیامبرش فرمود یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است...یک ساعت هم نه، کافی ست چند لحظه به سخنان و اهداف ایشان فکر کنیم تا بفهمیم که امام تشنه آب به شهادت نرسیدند ...(کافی بود تا با ظلم بیعت کنند و تمام راه آب را به رویشان باز میکردند. )اما م تشنه لبیک بود، لبیک کسانی که از ظلم ترسیدند و سکوت کردند... آنوقت اشکهای ما نه برای زخم های جسمشان که اینبار برای زخم هایی که بر دلشان وارد کردند و کردیم اشک بریزیم و شرمنده شویم از کوفی بودنمان از اشک هایی که هر ساله ریختیم و فردایش فراموش کردیم ...آنوقت شاید عزاداری هایمان کمی متفاوت تر و عمیق تر شوند....
پ.ن::
شمر نماز هایش را می خواند، روزه اش را هم می گرفت،آشکارا فسق و فجور نمی کرد و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود...معاویه و ابن زیاد و عمر سعد هم همینطور...یادمان باشد، زیارت عاشورا که می خوانیم...وقتی به لعن هایش رسیدیم لحظه ای تامل کنیم...نکند این لعن هایش شامل حال ما هم بشود...مایی که گاهی خودمان را ارزانتر از شمر و عمر سعد و ابن زیاد می فروشیم...
موضوع مطلب :