سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 27
  • بازدید دیروز: 6
  • کل بازدیدها: 224677




شاید منتظر





من هم می‌توانستم


مثل تمام زنان


آینه‌بازی کنم


می‌توانستم قهوه‌ام را در گرمای تخت‌خوابم


جرعه‌جرعه بنوشم


و وراجی‌هایم را از پشت تلفن پی بگیرم


بی آنکه از روزها و ساعت‌ها


خبری داشته باشم.


می توانستم آرایش کنم


سرمه بکشم


دل‌ربایی کنم


و زیر آفتاب برنزه شوم


و روی امواج مثل پری دریایی برقصم


می‌توانستم خود را به شکل فیروزه و یاقوت درآورم


و مثل ملکه‌ها بخرامم


می‌توانستم 


کاری نکنم


چیزی نخوانم و ننویسم


و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم


می‌توانستم


شورش نکنم


خشمگین نشوم


با فاجعه ها مخالفت نکنم


و در برابر رنج‌ها فریاد نزنم


می‌توانستن اشک را ببلعم


سرکوب شدن را ببلعم


و مثل همه‌ی زندانی‌ها با زندان کنار بیایم


من می‌توانستم


سوالات تاریخ را نشنیده بگیرم


و از عذاب وجدان فرار کنم


من می‌توانستم


آه همه‌ی غمگینان را


فریاد همه‌ی سرکوب‌شدگان را


و انقلاب هزاران مرده را ندیده بگیرم


اما من به همه‌ی این قوانین زنانه خیانت کردم


و راه کلمات را برگزیدم...



"سعاد الصباح"

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 خرداد 4 :: 9:28 عصر ::  نویسنده : منتظر