سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 73
  • بازدید دیروز: 15
  • کل بازدیدها: 224349




شاید منتظر




در گرمای رمضان 1432زیر کولر حرم کنجکاوانه صحنه ای را رصد می کردم، زائری حرکات عجیبی مقابل ضریح انجام می دهد ...همه نگاهش می کنند...کسی چیزی متوجه نمی شود...چشم ها و گوش هایم را تیز می کنم...نشد...نمی شود، همه می خندند و من بیخیال می شوم...حوصله ای هم برای شنیدن سخنرانی حرم ندارم..خیره می شوم به پنجمین گلبرگ ضلع شرقی فرش گلبهی رنگ کف حرم...دوستم تکانم می دهد به خود می آیم....قامت می بندم اما هنوز در ذهن من جنگ است بین زیبایی گلبرگ فرش گلبهی و ان زائری که با اب دهن ان گلبرگ را کثیف کرده است...!!!

سلام نماز را که دادم بلند شوم...چند قدم آن طرف تر صف آخر مردانه...خودش بود اشتباه نمی کنم...زبان نداشت و همینطور تعادل!!...اما حالا دیگر آرام آرام بود....دیگر کسی به او نمی خندید...دخترش می گفت موجی ست و فقط در حرم امام رضا(ع) آرام می گیرد....با گیجی تمام از آنها دور می شوم در حال که بی اختیار با خود زمزمه می کردم....ای حرمت ملجا در ماندگان...

 

پ.ن ::

 

دلـم بـرای " پنجـره فـولاد " ضـریح مـولای رئـوفـــ ،

بـرای یکـ لحظـ ه دیـدن و لحظـ ه ای نـدیـدنش بـخاطـر " سیـل اشکـــ " ،

دلـم بـرای " بـابـــ الجـواد " دلـم بـرای هـرکــ ه ،دستـانش را بـرای دعـا بـ ه آستـانتــ بلنـد کــرده " ، تنگ

 شده است...




موضوع مطلب :


جمعه 92 تیر 28 :: 5:49 عصر ::  نویسنده : منتظر