سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 22
  • بازدید دیروز: 15
  • کل بازدیدها: 224298




شاید منتظر




صدای بلال اورا یاد پدر می انداخت

دلش عجیب برای بابا تنگ شده بود

به بلال گفت:بلال اذان بگو...

الله اکبر......صدای گریه.......

اشهدان لااله الاالله.......صدای شیون.......

اشهدان محمدرسول الله.........دیگر صدایی به گوش نرسید......

نه از فاطمه (س)..................ونه از بلال................




موضوع مطلب :


دوشنبه 90 فروردین 29 :: 6:13 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

وآن روز که بر در و دیوار دانشگاه دیدم

که دانشجو بیدار است و دانشگاه زنده

به خود گفتم تو ای حرمان

تو جان بستان

و این بار با ما همی واگو

مگر ما خفته ایم یا مرده

که تلقین می دهند مارا

"تو بیداری،تو زنده؟؟!!"




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 فروردین 24 :: 12:3 صبح ::  نویسنده : منتظر