سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 28
  • بازدید دیروز: 15
  • کل بازدیدها: 224304




شاید منتظر




 

آن‌جایی گریه کن که باید

 

و

 

آن‌جوری گریه کن که شاید

 

 

 

فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدى وَ مَوْلاىَ اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنی ناطِقاً، لاَضِجَّنَّ اِلَیْکَ بَیْنَ اَهْلِها ضَجیجَ الاْمِلینَ وَ لاَصْرُخَنَّ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ وَ لاَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکاَّءَ الْفاقِدینَ وَ لاَنادِیَنَّکَ اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ ..

باری به عزتت ای آقا و مولای من به راستی سوگند می خورم، اگر مرا با زبان گویا گذاری، من در میان اهل آتش مانند امیدواران ضجه می زنم و مانند دادخواهان ناله می کنم و فریاد می زنم و مانند آن که عزیزی گم کرده بر تو زار زار می گریم و با صدای بلند تو را می خوانم، ای یاور اهل ایمان ...

 

 

: . منتظر نوشت . :


مــا را بــه یکـــ کلاف نـخ آقا قبـول کـن، یا ایـهاالعـزیز (!) أبـانا (!) قبــول کـن

 

آهــی درایـن بَساط بــه غیر از امیـد نیست، یـا ناامیـدمـان ننـما، یـا قبول کـن ...




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 آبان 30 :: 8:36 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

گاهی حرف های دلت را در حصار "مصلحت اندیشی"ها و "دل نشکستن"ها زندانی می کنی،

 

و وقتی مجبوری از دلت بگویی چشم باز می کنی و می بینی

 

 حرف هایی که زده ای دیگر شباهتی به دلت ندارد،

 

بس که محدود شده به مصلحت ها و دل نشکستن ها!

 

ولی اینجا قضیه تمام نمی شود،

 

 تو می مانی و حسرت حرف هایی که "نزده ای...

 

پ.ن ::

فاتحه بخوان ... برای دلم ... برای روحم ... برای همه ام ...

بی تو ... سالهاست که مرده ام... خداوندم




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 آبان 29 :: 8:58 عصر ::  نویسنده : منتظر

بگذاربی مقدمه بگویم، که برخی از برداشت هایی که از شفاعت در ذهن عامه مردم جا افتاده بسیار ظالمانه است ... می گویی چرا ظالمانه... ؟ چون این نوع شفاعت در دستگاه الهی وجود ندارد...!! بسیاری از مردم شفاعت انبیاء و ائمه را چنین می پندارند که پیامبر و حضرت زهرا و دیگر ائمه و بخصوص امام حسین منفذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می کنند....!!! و اراده ی خدا را تغییر می دهند!!! و اگر رضایت ایشان را بدست آورند، ایشان خودشان بنحوی کار را در نزد خدا حل میکنند.... اگر کسی گمان کند که بدست آوردن رضای خداوند راهی دارد و بدست آوردن رضای فرضا امام حسین راهی دیگر ... و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تامین کند، دچار گمراهی بزرگی شده است.... در این پندار غلط این چنین گفته میشود که خدا با چیزهایی راضی میشود، و امام حسین با چیزهای دیگر...!! خدا با انجام دادن واجبات و ترک محرمات مانند نماز، روزه، زکات، پرهیز از دروغگویی و حرام خواری و ... راضی میگردد ... ولی امام حسین با این کارها کاری ندارد و رضای او در این است که مثلا برای فرزند جوانش گریه کنیم!!! ... و با این اوصاف اینطور بنظر می رسد که بدست آوردن رضایت خداوند سخت است ... ولی بدست آوردن رضایت امام حسین آسان است، لذا با گریه و سینه زنی رضایت امام را بدست می آوریم و او خودش شفاعت می کند و راه برای گناه کردن ما باز است..... لذا بسیاری از افراد در دهه ی اول محرم مسلمان می شوند و بقیه ایام سال تنها نامی از مسلمان را یدک می کشند.... این چنین تصویری از شفاعت  نه تنها اشتباه بلکه شرک محض است.... مَن ذاالّذی یَشفَعُ اِلّا بِاِذنِه... آیا کسی هست که پیش او جز به اذن او شفاعت کند؟!!!  طبق احادیث، شفاعت ائمه به کسی که نماز خود را سبک بشمارد نمی رسد(چه برسد به کسی که نخواند!!!) و اگر کسی هم نماز خوان بود نباید به شفاعت ائمه مغرور شود ... زیرا چه بسا گناهانی که شخص بواسطه ی آن بی ایمان از دنیا می رود که اصلا نوبت به این حرفها (شفاعت) نمیرسد....  چه بسیارند گناهانی که شخص بواسطه ی آن باید آنقدر در جهنم بماند تا قابلیت شفاعت پیدا کند ... پس همیشه شخص هم باید بترسد و هم امیدوار باشد... اگر حر هم باشی، راه را بر امامت هم بسته باشی، باز راه برای توبه و باز گشت باز است، ولی این را هم باید در نظر گرفت که هرچه زودتر به امامت بپیوندی و توبه کنی جایگاه بهتری خواهی داشت ... همانطور که تمام یاران امام حسین(ع)در کربلا و نزد امام خود دفن هستند بجز حر...!!!

 

پ.ن  ::

برای حسین فرقی نمی کند که چه کسی و با چه تیپ و آرایشی (حتی اگه جیغ آرایش بلند تر صدای روضه خوان باشد!!!) به مجلس اش می آید ... اما جان "مــــولا" برای تو کمی فرق کند....




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آبان 20 :: 11:1 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

"بــیــن الــحــرمــین " ،

معنــ ا مـی کنــد این آیـــ ه را
...

" وَ جُـمِـــــعَ الشَّـمْـــسُ وَ الْـقَمَــــــرُ1 "

"
و "خــورشــیـ د " و " مـــاه " یکـــ جــا جمـع شــونـــ د "


1 ." قیامت 9"

 

 

. : منتظر نوشت : .


بـدون تـو دنیـای دلـم گـرفته اسـت... نبودنــت ...

کـار دست دلم کـ ه نـ ه ... دست زندگـیم داده اسـت ...

پـُـر از تو می‌شود بشوم موـلا ...؟!!





موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 آبان 15 :: 7:57 عصر ::  نویسنده : منتظر

منــــــ هم بارانــــ میـــ خواهمـــــ

 

از همانهایـیــــــ کهـــ بی هوا سر می رسنـــد و دیگــــر بند نمیــــ آیند،

 

میــــ خواهمـــ تمامــــ هستـــــــ امــــ

 

زیر بارانـــــ خیســـــ شود...

 

میــــ خواهمـــــ دیگر ردی از منــــ باقیــــــ نماند؛

 

 و هر چهــــ هستـــــ تنهـــــــا تو باشیـــــ...

 

"خداونـــــــدمــــــ"


 

منتظر نوشت ::


ادعا که می کنی ... خدا اراده می کند بعضی چیزها را بچشی...

مثلا درد را
...  زخم زبان را ... تنهایی را...




موضوع مطلب :


شنبه 92 آبان 11 :: 2:51 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

بــه تو پـناه میــبریـم
 

از چــشم ـهایـے که دوبـاره گمـت کـنند

و از دستــــ هایـے که رهایـت سازنـد

تـو را بـه هرآنچـه خوب اسـت...

بـراـے روز مبادایـــم

بـمان؛

که بـے تـو پـوچ خواهـــــم بود...

 

 

 

پ.ن ::

 

سَـلام بــر تـو ای دلـخـوشـی ِ خـدا....

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 آبان 8 :: 3:15 عصر ::  نویسنده : منتظر

 

یک وقت هایی هست؛
 

که تمام آرزوی زندگی ات می شود


این که،


کسی که دوســـــتش داریـــ  چیزی از تو بخواهد ...


 

... وَ الْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فی قَضاءِ حَوائِجِهِ...


....و شتابندگان بسوى او در برآوردن خواسته هایش و انجام دستوراتش ....




موضوع مطلب :


شنبه 92 آبان 4 :: 11:21 صبح ::  نویسنده : منتظر

به سوره بقره، دومین سوره قرآن نگاه کن، از ابتدای سوره که شروع به خواندن می کنی در دو آیه اول سخن از خود قرآن است و خصوصیات مقین، دو آیه بعدی در مورد مومنان و خصوصیات آنها، دو آیه نیز(6و7) در مورد کفر کافران و مهر دل آنهاست...آنگاه سخن به منافقان و احوال آنها می رسد...تعجب آور است...خداوند لحن سخن اش هشدار گونه می شود...فضا، فضای تهدید و خدعه و نیرنگ است...سخن از تلاش بیهوده و ظلمات و رعد و برق است...!!!دیگر سخن از دو آیه نیست13 آیه...13 آیه ی بعدی تماما اختصاص به خصوصیات منافقین و دو چهرگان دارد...باز می خوانیم و پیش می رویم...قرآن کلیدی دیگر و سخنی جالبتر برای گفتن دارد...از آیه 51 تا 20 الی 30 آیه بعدی سخن از جهل است و نادانی یک قوم و نفاق بنی اسرائیل و عدم تبعیت از رهبــــــر...با کمی تامل در این آیات می توان فهمید که قرآن ابتدا از "جهل " مسلمانان می نالد و آن گاه "نیرنگ" منافقان را هشدار می دهد... از این گفتار متوجه می شویم که جامعه اسلامی را خطر از دو سو و فقط از "ناحیه داخل" تهدید می کند...تهدید از ناحیه گروه کوچک منافقان که بسیار زیرک و با هوشند...و تهدید از ناحیه گروه بزرگ مسلمانان که ساده لوح و بی بصیرتند...جالب اینکه بدانیم ابزار خیانت منافقان مسلمانان جاهل اند...اگرجهل مسلمانان نباشد، اقلیت منافق نمی تواند کاری بکند... و اگر دسته منافقان نباشند، اکثریت مسلمانان گمراه نمی شوند...1


پیامبر اسلام در آخرین حج خود برای 120 هزار نفر از پیروانش، در صحرای داغ غدیر، در زیر آفتاب سوزان خطبه می خواند و جانشین و امیر بعد از خود را معرفی می کند... قرآن نیز به این واقعه مهم اشاره می کند : "امروز کافران(از زوال) آئین شما مایوس شدند؛بنابر این از آنها نترسید و از (مخالفت) من بترسید! امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم."2


اینآیه به صراحت بیان می کند که بعد از انتخاب "امیـــــــــــر"، جامعه اسلامی از ناحیه کفار آسیبی نمی بیند، کفار خطری ندارند و هیچ غلطی نمی توانند بکنند و نباید از آنها ترسید...بلکه تمام کارشکنی ها...تمامتهدیدها و دلیلی عقب ماندگی و فقر مسلمانان همه و همه از ناحیه آن اقلیت خائن و تبعیت آن اکثریت نادان ایت...

_____________________________

 

1- با الهام از بحث غدیر/کتاب 15 گفتار شهید مطهری 

2-   سوره مائده/آیه3

پ.ن::


وقتیـ داشتمـ پولــ کهنهـ رو زیر پولهایـ نو قایمــ می کردمــ که به راننده قالبــ کنمــ یاد بقیهــ دوروییـــ هایمــ افتادمــ....

 

عیدانه نوشت ::


راستـ گفته اند که "شرفـ المکانـ بالمکینـ" محبت "تــــــــو" که از دلمـ برود..."شرفی" نمیـ ماند برایـ دلمـ...

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 آبان 1 :: 10:40 صبح ::  نویسنده : منتظر